شما وقتي ميخواهيد تصميم بگيريد براي يک سازمان کار بکنيد يا کار نکنيد، وقتي که ميخواهيد تصميم بگيريد در يک سازمان باقي بمانيد يا به سازمان ديگري برويد به چه عواملي توجه ميکنيد؟ حقوق و مزايا؟ تسهيلات رفاهي؟ امکان پيشرفت در سازمان؟ يا چيزهاي ديگر؟
اگر يک مدل مشخص براي سنجش چيزهايي که در کار کردن در يک سازمان بايد براي آدمها مهم باشد در دست داشته باشيم، تصميمگيري در اين مورد برايمان راحتتر خواهد بود. داشتن چنين مدلي کاربردهاي مختلفي ميتواند داشته باشد، از جمله:
- اول و مهمتر از همه: تعيين معيارهاي مهم براي من در تصميمگيري در مورد انتخاب سازمان محل کارم.
- پاسخ به اين سؤال که من چقدر از محل کاري کنوني خودم راضي هستم و اين رضايت در چه حوزههايي بيشتر است و در چه حوزههايي کمتر.
- مقايسهي ميان محيط کاري کنوني با محيطهاي کاري احتمالي براي تصميمگيري در مورد ماندن يا ترک محل کارم.
- مقايسه ميان چند گزينهي کاري و انتخاب يکي از ميان آنها.
علاوه بر کاربردهاي فوق که مزاياي وجود چنين مدلي براي افراد را نشان ميدهند، سازمانها نيز ميتوانند دلخواه بودنشان را براي منابع انساني امروز و فرداي خود براساس اين معيارها بسنجند و به اين ترتيب با تعيين نقاط ضعف و قوت خود، بتوانند سرمايهي انساني خود را تقويت کنند.
مدتها است قصد دارم مؤسسهي Vault را که يک مؤسسهي معتبر در زمينهي ارايهي خدمات مشاورهي شغلي است، در اينجا معرفي کنم. امشب ديدن اين پست در وبلاگهاي سايت اين مؤسسه هم انگيزهي نوشتن اين پست شد و هم انگيزهي معرفي اين مؤسسه. بيش از هر چيز خواهش ميکنم توجه کنيد که کار Vault کاريابي مستقيم نيست؛ بلکه به افراد ياد ميدهد که براي پيدا کردن کار متناسب با تواناييها و علايقشان بايد چه کار کنند؟ (مثلا راهنماهايي در مورد رزومهنويسي، ويژگيهاي MBA و شيوهي اپلاي کردن براي آن و بازار کار پس از فارغالتحصيلي و … دارد.) اما مدل کسب و کار اين مؤسسه البته فقط محدود به اين حوزه نيست و در کنار آن خدمات ديگري هم ارايه ميدهد. از جملهي اين خدمات، رتبهبندي معتبر اين مؤسسه براي شرکتهاي برتر جهاني در حوزهي مشاورهي مديريت است که در پست جداگانهاي به آن خواهم پرداخت.
يکي ديگر از رتبهبنديهاي مؤسسهي Vault، رتبهبندي بهترين شرکتها براي کار کردن (Best to work for) در ميان شرکتهاي مشاوره است که اخيرا رتبهبندي آن براي سال 2011 منتشر شده است (علت انتشار براي سال 2011 از الان اين است که کاربرد اين رتبهبندي در اصل براي خود شرکتهاي مشاوره در جذب آدمهاي بااستعداد و معمولا تازه فارغالتحصيل شده از دانشکدههاي MBA است. در واقع قرار گرفتن در بين 50 شرکت اين فهرست و از آن بالاتر، رتبهي هر چه بهتر ميتواند بهعنوان يک مزيت در رقابت براي جذب افراد براي يک شرکت مشاوره مطرح شود؛ کما اينکه مثلا من ديدهام که اکسنچر هميشه به رتبهاش در اين فهرست استناد ميکند. بنابراين چون کاربرد اين رتبهبندي براي آينده است و نه امروز، از هماکنون براي سال آينده منتشر ميشود.)
مدل Vault براي رتبهبندي بهترين شرکتها براي کار کردن، مدل سنجش کيفيت زندگي کاري (Quality of Life) ناميده شده است که پاسخ سؤالي است که در ابتداي همين پست مطرح شد: چه معيارهايي براي تصميمگيري در مورد کار کردن براي يک سازمان مهماند؟ اين مدل که به صورت مخفف QOL ناميده شده داراي 14 معيار اصلي است. براي سنجش هر يک از اين معيارها از يک طيف سادهي 10 تايي (يعني از يک به معني بدترين تا ده به معني بهترين) استفاده شده و از مشاوران شرکتهاي مورد ارزيابي خواسته شده که رتبهي شرکتشان را در هر يک از معيارها در قالب طيف ده تايي مذکور مشخص کنند. از مجموع امتيازات داده شده توسط مشاوران هر شرکت، امتياز هر شرکت در آن معيار و از مجموع امتيازات معيارهاي 14 گانه، امتياز نهايي شرکت به دست آمده که به اين ترتيب، گروه مشاورهي بوستون (BCG) بهعنوان بهترين شرکت مشاورهي دنيا براي کار کردن شناخته شده است.
معيارهاي 14 گانهي مدل Vault به قرار زير است (در مورد هر معيار، مثالي از شرکتي که در آن معيار بهترين شناخته شده آورده شده است):
- رضايت کلي از محل کار: مککنزي (من نميتوانم هيچ محيط کاري را جذابتر از اينجا تصور کنم!)
- فرهنگ سازماني: Bain (يک عضو بين هيچ گاه نميگذارد که يک عضو ديگر بين شکست بخورد!)
- ميزان ساعات کاري: Triage Consulting Group (من هرگز بيشتر از 55 ساعت در هفته کار نميکنم.)
- تعادل ميان زندگي شغلي و زندگي شخصي: Triage Consulting Group (در تعطيلات، شرکت ترجيح ميدهد من به گردش بروم يا بيسبال بازي کنم به جاي اينکه سر کارم حاضر شوم.)
- نياز به سفر: Cornerstone Research (اگر مجبور به سفر کاري شويد، در حقيقت اين سفر چيزي بيشتر از يک افتخار است!)
- رابطه با سرپرستان: مککنزي (آنها به شکل شگفتآوري پشتيبان افراد با برخوردي گرم و دلپذير هستند.)
- ارتباط با مشتريان: Corporate Executive Board (توانايي منحصر به فرد شرکت ما در جذب چندين مشتري تنها در يک روز!)
- آموزش رسمي: مککنزي (من هرگز سازماني را نديده ام که تا اين اندازه روي توسعهي انسانها متمرکز باشد.)
- سياستهاي ارتقاي افراد: مککنزي (توجه به شايستهسالاري)
- حقوق و مزايا: گروه مشاورهي بوستون (BCG) (به شکل وحشتناکي بالا؛ بسيار بالاتر از رقباي ما)
- فرايند جذب: مککنزي (مککنزي پيش از هر مرحله مصاحبه، مربياني را براي آموزش کيسها به افراد تعيين ميکند که براي داوطلبان بسيار مفيدند!)
- ابتکارات سبز / زيست محيطي: Triage Consulting Group (جعبههاي کامپوزيتي قابل بازيافت، توالتهاي سربسته، پرينت گرفتن روي دو طرف کاغذ، اعطاي کمک هزينهي هزار دلاري به کارکنان براي خريد وسيلهي نقليهي هيبريد، مايعهاي تميزکنندهي اورگانيک / طبيعي، فنجانهاي پلاستيکي قابل تجزيه شيميايي در طبيعت و …)
- آيندهي کسب و کار شرکت: مککنزي (مشتريان جديد در حال از راه رسيدناند!)
- رهبري سازمان: مککنزي (مديران ارزش ـ محور)
فکر ميکنم که اين معيارها در هر سازماني با هر نوع کسب و کاري و براي هر فردي قابل استفادهاند؛ هر چند هر کس ميتواند براساس اهداف، ارزشها، نيازها و قابليتهاي خود يک يا چند معيار را از اين معيارهاي 14 گانه حذف کند.
8 پاسخ به “معيارهاي سنجش کيفيت زندگي کاري”
من فايلي در زمينهي QWL ندارم؛ هر چه بود در متن نوشتم 🙂
سلام
من دارم روی QWL کار میکنم .
در صورت امکان فایل هایتان را ارسال نمایید
با تشکر
با سلام و تشكر از به اشتراك گذاري مطالب مفيدتون
در واقع واژه QOL بمعناي كيفيت زندگي است كه مي توان گفت يكي از زير شاخه هاي آن كيفيت زندگي كاري QWL است.
با تشكر
سلام ممنون از مطلب مفیدتون
من تو زمینه ارزیابی کیفیت زندگی کاری دارم کار می کنم.در مورد مدل ارزیابی کیفیت زندگی کاری موسسه vault اطلاعات بیشتری می خواستم.می تونید تو این زمینه کمکم کنید.
متشکرم. لطف داريد. 🙂
ممنونم مطلب پر و پیمونی بود، زیاد دیدم تو گوگل ریدر به اشتراک گذاشته می شه، فرصت نکردم نگاهش کنم تا امروز
متشکرم. در مورد آن لينک با کمال تأسف کپي پيست بدون اجازهي نوشتهي من. ديگر به اين دزديها عادت کردهام؛ هر چند که باز ايشان اينقدر آدم منصفي بوده که لينک مطلب اصلي را هم يک گوشهاي بگذارد!
سلام
مطلب بسیار جالبی بود
این چیه بعد؟
http://sadeghfar.blogsky.com/1389/07/15/post-2126/