مسئوليت اجتماعي شرکتها از آن موضوعاتي است که در حوزههاي استراتژي و اخلاق کسب و کار، بحثهاي زيادي را برانگيخته است. بحث بر سر اين است که آيا يک سازمان که براي دستيابي به اهداف خود از منابع جامعه استفاده ميکند (و چه بسا در فعاليت خود، ضررهايي هم به جامعه ميزند؛ مثل آلودگي زيستمحيطي و …) بايد از درآمد خود براي جامعه هزينه بکند يا خير؟ من خيلي در اين زمينه مطالعهي متمرکزي نداشتهام؛ اما در هر حال به نظر ميرسد هنوز اجماعي در مورد الزامي بودن اين مسئله يا داوطلبانه بودن آن در دنياي مديريت و کسب و کار به دست نيامده است و اين مسئله بيشتر وابسته به ديدگاههاي اخلاقي و اجتماعي مديران و مالکان کسب و کارها است.
در اين ميان اما سازمانهايي که دست به اين کار ميزنند هم کارهاي بسيار جالبي انجام ميدهند. بعضي وقتها اين مسئله اجباري ميشود (مثل اتفاقي که براي BP در خليج مکزيک افتاد) و گاهي اوقات داوطلبانه است (مثل فعاليتهاي اجتماعي گوگل از طريق بنياد google.org.) خيلي از اين فعاليتها بر ارايهي کمکهاي مالي (مثلا به نهادهاي وابسته به سازمان ملل متحد از جمله: يونيدو، UNDP، فائو و …) متکي است و بخش ديگري هم ـ که براي من جالبتر است ـ بر توانمندسازي و مهارتافزاييِ در کشورهاي کمتر توسعه يافته و حتي فقراي مادي و فرهنگي کشورهاي توسعه يافته متمرکز است. طبيعي است که اين دومي اثري پايدارتر و بهتر روي توسعهي جامعه دارد؛ بنابراين وجود مؤسساتي مثل مدرسهي کارآفريني خورشيد که براي توانمندسازي بانوان ايراني فعاليت ميکند، براي من بسيار جذابتر از فعاليتهاي صرفا ياريبخش مؤسسات خيريه است.
چند روز پيش شرکت معظم مشاورهي اکسنچر اعلام کرد طي 5 سال آينده (يعني تا سال 2015) مبلغ 100 ميليون دلار را در قالب برنامهي Skills to Succeed براي ارتقاي مهارتهاي افراد در کشورهاي مختلف جهان، از جمله در موارد زير هزينه خواهد کرد:
- برزيل: آموزش رايگان مهارتهاي مرتبط با بازار براي افراد بيکار و همچنين ارايهي مشاورهي رايگان به استارت آپهاي کوچک؛
- آفريقا: فعاليت در کشورهاي مختلف براي ارتقاي مهارتهاي کارآفرينان جوان؛
- اسپانيا: همکاري با نهادهاي محلي براي آموزش گروههاي مهاجر در زمينهي مهارتهاي مبتني بر فناوري که به آنها اجازهي ورود به بازار کار اسپانيا را ميدهد؛
- فيليپين و کامبوج: کمک به دانشجويان فقير براي کسب مهارتهاي مورد نياز براي دستيابي به مشاغل موجود در بازار IT و خروج از فقر؛
- ايالات متحده: ارايهي خدمات آموزشي براي آمادهسازي جوانان معلول جهت استخدام شدن؛
- بريتانيا: کمک به افراد براي محقق کردن پتانسيلهاي خود از طريق گرفتن يک شغل يا دسترسي به آموزشهاي مورد نياز.
به عقيدهي اکسنچر در يک دنياي چند قطبي و در حال تغييرات سريع، مهارتها پيشران اصلي توانمندسازي اقتصاد هستند و در نتيجه اين شرکت، براساس تعهد خود در پرورش استعدادها و با بهکارگيري مهارتهاي ويژهي خود در زمينهي مشاوره و آموزش، بيش از 80 پروژهي مهارتآموزي را در سطح جهان آغاز کرده است.
اين خبر چند جنبه دارد: اول اينکه کاش ميشد اين برنامهها را بهنوعي در ايران هم راه انداخت (شايد هم بشود؛ اگر ايراني در اکسنچر کار کند و توانايي متقاعد کردن مديران ارشد شرکت را داشته باشد يا حتي ايرانياني که پختگي و توان چانهزني لازم را در اين زمينه داشته باشند؛ مثلا: اعضاي انجمن بينالمللي مديران ايراني.)
دوم اينکه کاش شرکتهاي مشاورهي ايراني به آن سطحي از بلوغ دانشي و مهارتي و از آن بالاتر، بلوغ اجتماعي برسند که روزي چنين کارهايي را از آنها شاهد باشيم (البته شايد الان هم بعضي شرکتها چنين فعاليتهايي را دارند و من بيخبرم.)
سوم اينکه کاش حداقل مؤسساتي که الان در زمينهي کارآفريني در ايران فعالاند ـ از جمله فانتازيو ـ بتوانند چنين کارهايي را انجام دهند (که تا جايي که من خبر دارم بخشي از کارشان همين است.)
پ.ن. شخصا به چنين کارهاي عام المنفعهاي به شدت علاقه دارم. اگر احيانا کسي از خوانندگان محترم اينجا از چنين فعاليتهايي خبر دارد و يا از آن بهتر، در چنين فعاليتهايي مشارکت دارد؛ خوشحال ميشوم که بتوانم در صورت امکان کمکهايي در اين زمينه بکنم.
2 پاسخ به “100 ميليون دلار براي مهارتافزايي در سطح جهان”
خيلي عاليه؛ دستتون درد نکنه. اگر کمکي بود بفرماييد که خوشحال ميشوم.
باهات موافقم
ما برنامه داریم، و به زودی اجرا می شه
آموزش روش های کسب درآمد از اینترنت برای نوجوانان بی سرپرست، زنان بی سرپرست، معتادان ترک کرده
برگزاری دوره های آموزشی کسب درآمد از اینترنت برای ایرانیانی که تازه از ایران خارج شده اند یا در خارج از کشور زندگی می کنند