باز هم باختيم؛ آن جايي که نبايد. حقيقتا هر چقدر تيم ملي فوتبال در بازيهاي مرحلهي مقدماتي خوب بود و ما را به پايان انتظار 35 سالهمان اميدوار کرد؛ در بازي ديشب دوباره هماني شديم که ميبايد ميبوديم (ببينيد يادداشت طنز من را با عنوان با دل شير؛ چرا که نه؟ در سايت گلآقا؛ بهويژه بندهاي دو و سه و چهارش را.) و اين شکست باعث شد تا ياد اين بيفتم که سالهاست داريم در اين فوتبال در سطح بينالمللي شکست ميخوريم و ديگر برايمان عادي شده: در همين دو روز دوباره همهي اتفاقاتي که هميشه افتاده دارد ميافتد: متهم کردن سرمربي به بيکفايتي، متهم کردن بازيکنان به بيغيرتي، تأکيد بر شناسايي علل حذف تيم ملي با کار کارشناسي و … کارهاي بينتيجه و کاملا تخريبگرانهاي که سالهاست دارند تکرار ميشوند و خوب اثربخشيشان کاملا از اين شکستهاي پياپي فوتبالمان مشخص است! راستاش من از اين دو ماجراها ميخواهم دو تا درس فوتبالي جديد براي کسب و کار بگيرم:
- شکست خوردن پلي است به سوي موفقيت تا وقتي که شکست خوردن برايتان عادي نشده باشد! (اين بار هم باختيم، مثل دفعات قبل … نهايتاش اين است که بگيم: ايشالا دفعات بعد!!! اينکه نشد برخورد سيستمي با شکست.)
-
اين شيوهي برخورد شما با شکست است که سازندهي راه موفقيت آينده است (چيزي که ما هرگز بلد نبوديم و نيستيم و در بند قبل به آن اشاره کردم: برخورد سيستمي و البته خلاقانه با شکست. چرايي اين موضوع، دلايل خاص خودش را دارد که شايد يک روزي در موردش نوشتم.)
2 پاسخ به “درسهايي از فوتبال براي کسب و کار (6)”
🙂
ممنونم
این دو نکته عالی بود عالی. مرسی!!