“وقتي 50 ساله شدم، اتفاقي براي من افتاد. هيچ. واقعا هيچ. هيچ احساسي در مورد رسيدن به يک نقطهي مهم زندگي نداشتم. نه بيمي و نه لذتي. و اين احساس پوچي، من را نگران ميکرد …” و اينگونه بود که خانم جوانا بارش مشاور ارشد شرکت معظم مککنزي شروع کرد به گشتن به دنبال قطعهي گمشدهي پازل زندگياش: “اشتباه من کجا بود؟ من راجع به اين موضوع فکر کردم و به اين نتيجه رسيدم: احساس نامرئي بودن ميکردم. من زندگيام را بهعنوان يک مشاهدهگر گذرانده بودم و اين احساس، براي مدتها و مدتها در من رسوب کرده بود.” و به اين ترتيب خانم بارش و همکارش سوزي کرانستون ادبيات علمي و آکادميک موجود را بررسي کردند تا بتوانند شواهدي در جهت تأييد مشاهداتشان در مورد زنان در محل کار بيابند.
“ما کمکم خودمان را در ميان معيارهايي محاصره شده ديديم که فراتر از ديدگاههاي سنتي به مديريت و پيشرفت حرفهاي بود: ايدههاي جديدي دربارهي اينکه چگونه خوب بودن از نظر احساسي، رواني و فيزيکي، ارتباط عميق با کار خود فرد و ديگران و لذت بردن از کار ميتوانند شرايط لازم را براي رهبري موفق فراهم کنند.”
“اينجا جايي است که اين زنان موفق قرار دارند: رهبراني که خودشان را براي جنگيدن در سازمان و اعلام اشتياقشان به کار ـ يعني احساس لذت از کار و معنادار بودن آن ـ بدون کوچکترين احساس خجالتي مسلح کردهاند. اين همه سال تلاش کردن براي پنهان کردن احساساتام، مرا پريشان ساخته بود.”
خوشبيني مطلق ويژگي ديگر رفتاري زنان رهبر است. “بسياري از اين زنان بر موانع جدي و دردناکي غلبه کردهاند؛ اما وقتي اوضاع مساعد نبوده هم روحيهشان را از دست ندادهاند. آنها به کار چسبيدهاند و به پيش رفتن ادامه دادهاند. آنها هم کار را انجام ميدهند و هم اصلاح را.”
براساس اين يافتهها خانم بارش و خانم کرانستون مدلي سيستمي را براي ارزيابي رفتار رهبري زنان فوقالعاده توسعه دادهاند. با همکاري جوئف لويس “ما دستورالعمل موفقيت را يافتيم؛ بنابراين ما ميتوانيم محتوا و شيوهي آميختن آنها را با ديگران بهاشتراک بگذاريم تا ساير زنان هم بتوانند آن را امتحان کنند.”
يافتههاي آنها نشان ميدهد که زنان فوقالعاده سه پيشنياز دارند: استعداد، اشتياق به رهبري و انعطافپذيري براي تغيير. آنها همچنين 5 جنبهي رهبري متمرکز را يافتهاند. و بالاخره نتايج که شامل تأثير، تکرار و لذت هستند. به همين سادگي!
مدل رهبري متمرکز (Centered leadership) خانم بارش و خانم کرانستون را در شکل زير ميبينيد:
5 جنبهي رهبري متمرکز عبارتند از:
- معنايابي: احساس بامعنا بودن چيزي است که رهبران زن را ميانگيزاند، کار راههي شغلي آنها را هدايت ميکند، خوشبيني آنها را پايدار ميسازد، در آنها احساسات مثبت پديد ميآورد و اين امکان را به آنها ميدهد که از راههاي خلاقانه و عميق، رهبري را انجام دهند.
- چارچوببندي: براي حفظ کردن خود در مسير رهبري و براي فعاليت کردن بهعنوان يک رهبر، زنان بايد موقعيتها را به صورت دقيق بررسي کنند، از بيروحيهگي بپرهيزند تا بتوانند به جلو حرکت کنند، خودشان را با موقعيت سازگار کنند و راهحلهايشان را اجرا کنند.
- ارتباط برقرار ساختن: هيچ کس اين کار را تنهايي انجام نميدهد. رهبران زن ارتباطاتي بامعنا با ديگران ايجاد ميکنند تا بتوانند نقشهاي حمايتگر و دنبالهرو را توسعه دهند و از سويي ديگر، با همکاران و پشتيبانانشان به گرمي و به شکل انساني همکاري کنند.
- بهکار گرفتن: رهبران موفق مالکيت موقعيتها را در عين پذيرش ريسکها در اختيار خود ميگيرند. آنها صدايي دارند که از آن بهره ميگيرند. آنها ميتوانند ترسهايشان را کنترل کنند.
- انرژيبخشي: براي موفقيت در بلند مدت و وفق دادن خود با مسئوليتهاي خانوادگي و اجتماعي، رهبران زن ياد ميگيرند تا منابع انرژيشان را مديريت کنند و آن را به جريان مياندازند.
خانم بارش و خانم کرانستون نتايج مطالعاتشان را در کتابي با عنوان How Remarkable Women Lead منتشر کردهاند.
پ.ن. خانم بارش يکي از 100 زن بينظير دنيا است که در قالب پروژهي Truly Amazing Women شناسايي شدهاند.