مقالهي اين هفته را دو هفته است خواندهام؛ اما در نوشتن در موردش تنبلي کردم! اين مقاله در امتداد مقالهي قبلي است و به موضوع دادهکاوي در مورد تخصص نيروي انساني سازمان ميپردازد. ضمنا اين مقاله بيارتباط نيست با دو پست شبکه های اجتماعی در کسب و کار تجاری و مدیریت دانش اکسنچر احسان اردستاني.
مقاله با يک داستان آغاز ميشود: يک شرکت دارويي داشت دنبال کسي ميگشت که تخصص ويژهاي در مورد پروتئينها داشته باشد. هر چقدر مستندات سيستم منابع انساني شرکت را زير و رو کردند؛ کسي را نيافتند. تا اينکه اتفاقي مدير بخش مورد نظر در آسانسور به يکي از دانشمندان شرکت برخورد کرد که دکتراي شيمي پروتئين داشت!
اين داستان نشان ميدهد که مستندات رسمي سازمان تا چه حد در مورد بازتاب دادن تخصص نيروي انساني سازمان قابل اعتماد هستند. البته شبکههاي غيررسمي و ارتباطات دوستانهي بين آدمها شايد بتوانند تا حدودي اين شکاف را پر کنند؛ اما ارزش تخصص و استعداد در دنياي امروز آنقدر بالاست که شرکتها نميتوانند اجازه بدهند که کشف آنها در سازمان وابسته به روابط غيررسمي يا شانس و اقبال شود (مثل همان مثال آسانسور بالايي.)
اشکال کار در روشهاي کشف تخصص است: تمرکز بر بررسي مستندات رسمي مثل رزومهي افراد يا استفاده از پايگاههاي دادهي تخصص شرکت. هم ميتوان به روشهاي تقسيمبندي و تفکيک تخصصها در هر دو روش اشکال وارد کرد و هم به بهروز نبودن مستندات يا پايگاههاي داده. توجه کنيد که در يک شرکت کوچک شايد اين موضوع چندان مهم نباشد؛ اما در همان مثال شرکت دارويي بالا، کشف نکردن آن آدم در داخل سازمان ميتوانست به معناي هزاران دلار خرج اضافي براي شرکت باشد.
اما يک جاي ديگر کار هم ميلنگد. موضوعي که براي من مهمترين و جذابترين بخش مقاله بود: تخصص در زمينه (Context) معنادار ميشود. در هر جايي بسته به موقعيت و نوع مخاطب يا حوزهي کاري، فرد تخصص خودش را با عناوين مختلفي توضيح ميدهد: مثلا من به اصغر آقا بقال محله ميگويم مهندس هستم؛ به همکلاسي دانشگاهام ميگويم مهندس صنايعي هستم که دارم کار مشاورهي مديريت ميکنم، به مشتري شرکت محل کارم ميگويم من متخصص معماري سازماني هستم، به همکارم ميگويم من متخصص بخش کسب و کار معماري سازماني هستم و … در واقع پاسخ اينکه تخصص شما چيست؟ بسته به نوع مخاطب و چرايي طرح اين پرسش متفاوت است!
مشکلات همچنان ادامه دارند! اغلب متخصصان واقعي که داراي مهمترين و باارزشترين تخصص مورد نياز سازمان هستند، خودشان را متخصص نميدانند! ضمن اينکه ممکن است عنوان مورد استفادهي آدمها براي يک تخصص يکسان، متفاوت باشد.
بنابراين چطور بايد بفهميم چه تخصصهايي را در سازمانمان داريم و هر کس چه کاره است؟ پيشنهاد نويسندگان مقاله تمرکز بر جستجوي فعاليتها و اقدامات افراد به جاي تمرکز بر واژهها و عناوين است. در واقع براي پيدا کردن يک تخصص ويژه، مديران سازمان بايد روي دادهکاوي فعاليتها و اقدامات آدمها متمرکز شوند: تجربيات کاري در سازمان خودشان يا سازمانهاي ديگر، فعاليتهايي که فرد مسئول انجام آنها بوده، مقالاتي که نوشته، پژوهشهاي که انجام داده و چيزهايي مثل اينها. شايستگيهاي عمومي، حقوق و دستمزد و … در مرحلهي بعد براي مقايسهي کانديداها بهکار ميآيند. تمرکز روي اين است که آيا تخصص فرد به درد اين کار ميخورد يا نه و آيا همان چيزي است که ما لازم داريم؟
دادهکاوي روي فعاليتها يک ويژگي مثبت ديگر هم براي سازمان دارد: شفاف شدن تعريف تخصصها. مثلا تخصص “مديريت پروژه” اين سؤال را پيش ميآورد که: چه اندازهي پروژهاي؟ با چند نفر نيرو؟ در چه زماني؟ آيا موفق بوده يا خير؟ و …
اما اين کار مقداري هم مشکل است. اينگونه اطلاعات ديگر تنها در پايگاههاي دادهي منابع انساني متمرکز نيستند؛ بلکه براي اين کار لازم است مثلا پايگاه دادهي بخش طراحي و مهندسي يک پروژهي EPC هم بررسي شود، پايگاه دادهي بخش کنترل پروژه همين طور و … بنابراين نياز به متصل کردن کليهي پايگاههاي داده و جستجو در آنها با يک موتور جستجوي قوي است. و اين در واقع يعني درست کردن يک گوگل براي يافتن متخصصان در سازمان. طبيعي است که پيشنياز اين کار، پيش از انتخاب ابزار و نرمافزار مورد نياز، تحليل و طراحي سيستم دادهکاوي تخصص در سازمان است. بسيار مهم است که تخصصهاي ويژهي مورد نياز يک گروه، توسط خود آن گروه تعريف شوند و بعد در سازمان همه روي اين تعريف توافق کنند. خوب همه بهتر از من ميدانيد که هدف و فرايند و نتايج تحليل و طراحي سيستم (نرمافزار) چيست.
اين مقاله در سال 2003 در مککنزي کوارترلي چاپ شده. طبيعي است که آن زمان هنوز مباحث يکپارچهسازي سيستمها در سازمان هنوز بهاندازهي امروز مهم و داغ نبودهاند. از آن طرف مخاطبان اين مقاله، مديراني هستند که اغلب نميدانند تحليل و طراحي نرمافزار يعني چه و چطور انجام ميشود. بنابراين بخش مهمي از مقاله به اهميت موضوع يکپارچهسازي و همچنين فرايند طراحي درست و دقيق نرمافزار تخصيص يافته است. در مقاله گفته شده که چند موتور جستجو در اين حوزه توليد شدهاند يا در حال توسعه هستند که احتمالا يکياش همان سيستم اکسنچر است که احسان در موردش نوشته.
براي من شخصا آن بخش وابسته بودن تعريف تخصص به زمينه واقعا جالبترين بخش مقاله بود! این مقالهی 10 صفحهای را از اینجا دانلود کنید.
پ.ن. در اين زمينه بد نيست اين پست من را هم ببينيد: کسب و کارها و وب ۲٫۰ ـ نتایج پیمایش مککنزی.