از ديشب نوشتن در مورد MBA را بهمناسبت نزديک شدن فارغالتحصيلي خودم آغاز کردم. در پست قبل به معرفي کلي MBA پرداختم و از اين پست، به بررسي دروس گذرانده شدهام ميپردازم. اما پيش از آغاز پيشنهاد ميکنم پست خانم حسيني را که در ادامهي نوشتهي قبلي من نوشتهاند، حتما مطالعه کنيد. ايشان به چند نکتهي مهم اشاره کردهاند که من به آنها توجه نکرده بودم.
خوب در اين بخش نگاهي مياندازيم به دروس ترم اول دورهي MBA ما:
اقتصاد خرد: اين درس از درسهايي بود که در دورهي کارشناسي گذارنده بودمشان؛ اما حضور يک استاد بسيار برجسته هيجانزدهام کرده بود. اين درس را با آقاي دکتر طبيبيان گذرانديم. يادم هست که علي سرزعيم يک بار به من گفته بود که سر کلاس دکتر طبيبيان بيش از اينکه دنبال ياد گرفتن اقتصاد باشم، اصول تفکر را ياد بگيرم. و خوشحالام که اين استفاده را از درس ايشان بردم. تمرکز شديد دکتر بر شيوهي صحيح استدلال ـ بهويژه استدلال اقتصادي ـ برايام بسيار جذاب و مفيد بود. در کنارش خوب از درس هم چيزهاي زيادي ياد گرفتم؛ از جمله اينکه چقدر اقتصاد خرد را در دورهي ليسانس نفهميده بودم! درس اقتصاد خرد به نظرم پايهي اصلي است براي ياد گرفتن چند درس ديگر از جمله: تئوري تصميم و فاينانس. در اين درس بايد مفاهيمي مثل: مطلوبيت و مطلوبيت نهايي، عرضه و تقاضا، انواع کششها، توابع توليد و … را ياد بگيريد. هر چند ما کمي هم تئوري بازيها را در اين درس خوانديم. با وجود اينکه اين درس را خيلي دوست داشتم؛ ولي يک نقد جدي هم به محتواي درس ارايه شده دارم. تأکيد بيش از حد دکتر بر نگاه رياضي به اقتصاد اگر چه کاملا از ديدگاه اقتصادي درست است؛ اما براي يک درس کاربردي اقتصاد خرد در رشتهاي مثل MBA از نظر من غيرضروري بود و ما را از تمرکز بر ياد گرفتن عميق مفاهيم بازداشت.
روش تحقيق: اينکه چرا اين درس در رشتهي MBA ارايه ميشود که پاياننامه ندارد جاي سؤال دارد. ضمن اينکه روش تحقيق يک درس سه واحدي نيست و ميتواند در يک کارگاه يکي دو روزه کاملا آموزش داده شود. اما از نظر شخصي من بايد بگويم که اين درس برايام بسيار مفيد بود. براي يک مشاور مديريت ياد گرفتن اصول و اسلوب تحقيق علمي (بهويژه اصول گزارشنويسي و مرجعنويسي) واجب هستند. ضمن اينکه مباحثي مثل تعريف متغيرها و ساختن مدل تحقيق و … هم به شما در انجام کار مشاوره ديد ميدهند. اينکه بتوانيد يک مسئله را در چارچوب چند متغير و روابط بين آنها مدل کنيد، توانايي تحليلي بالايي ميطلبد که روش تحقيق بخشي از اين توانايي را در شما ايجاد ميکند. براي من شخصا درس مفيدي بود؛ هر چند نه از استادش راضي بودم و نه از شيوهي ارايهاش.
زبان تخصصي: راستاش تا همين آخر دوره هم من نفهميدم کاربرد اين درس چه بود؟ اگر هدف خواندن يک سري متن تخصصي بيربط به فضاي کسب و کار در ايران براي ياد گرفتن لغات تخصصي بود که خودمان هر روز اين کار را در اينترنت ميکنيم! اگر هدف ياد گرفتن Business Writing و مکاتبات تجاري بود که عملا وقت کمي به اين موضوع اختصاص پيدا کرد و واقعا چيزي عايدمان نشد! (هر چند تکست بوک مربوطه بسيار مفيد بود!) و اگر هم قرار بود اينکو ترمز را ياد بگيريم که من هيچي ياد نگرفتم! کلا درس مفيدي نبود؛ چون سيلابس مشخصي نداشت و اصلا ماهيت وجودياش بر استاد هم پوشيده بود! هر چند که استاد خانم اين درس، بسيار خوشبرخورد و مهربان بودند و جزو فارغالتحصيلان MBA هاروارد ايران (و امام صادق (ع) فعلي) بود!
آمار: خوب من در دورهي کارشناسيام که مهندسي صنايع خوانده بودم، 6 واحد آمار خوانده بودم. اين درس از نظر آشنا شدن با کاربردهاي آمار در عمل برايام بد نبود؛ هر چند هنوز واقعا آمار بلد نيستم!
حسابداري و حسابداري مديريت: اين درس يک اشکال عمده دارد که سيبلابس عجيب آن برميگردد. در واقع اين درس دو بخش دارد: حسابداري مالي و حسابداري مديريت. در حسابداري مالي بايد ابتدا اصول اوليهي حسابداري مثل انواع دفاتر و ثبتها و … تدريس شوند تا بعد در بخش دوم اصول حسابداري مديريت ـ که در واقع مهمترين بخشاش محاسبهي قيمت تمام شده است ـ تدريس شوند. اما حسابداري مديريتي که ما خوانديم بهشدت بر روي محاسبهي قيمت تمام شدهي محصول متمرکز بود و بخش اول هم اصلا در آن مطرح شد. ضمن اينکه در مورد قيمت تمام شدهي خدمات ـ که به نظر من بسيار مهمتر از محصول است ـ مطلب خاصي تدريس نشد. شخصا با وجود اينکه در دورهي کارشناسي حسابداري مالي را با نمرهي خوبي گذرانده بودم، به اين درس هيچ علاقهاي نداشتم و براي من اصلا مفيد نبود.
جمعبندي: ترمي بهشدت سخت و تا حدود زيادي غيرمفيد. البته در کوتاه مدت به عوض شدن اين برنامه براي ترم اول MBA اميدي نيست؛ بنابراين اين توصيهها را دارم:
1. روي ياد گرفتن درست روش تحقيق و اقتصاد خرد تمرکز کنيد. اين دو درس در شما ديد جالبي را نسبت به دنيا ايجاد ميکنند.
2. جدا از درسهاي دانشگاه، آشنا بودن با مباحث Business Writing، مکاتبات تجاري و اينکو ترمز به نظر من بسيار مفيد است؛ حتا اگر کار بازرگاني خارجي نميکنيد. مثال بزنم: من جايي مشاور بودم که کار بازرگاني خارجي داشتند. مسئول مربوطه تعجب کرده بود که با اين مباحث آشنا هستم و در نتيجه يخاش زودتر آب شد!
3. آمار را کاربردي ياد بگيريد. بفهميد که مفهوم توزيعهاي آماري چيستند و کاربردهاي انواع تستهاي آماري کداماند.
4. در مورد حسابداري نکتهي قابل عرضي ندارم!
یک پاسخ به “وقایعنگاری یک دورهی MBA ـ دو”
با سلام خدمت نویسنده محترم
ضمن تشکر از متن جالب شما من دانشجو در خارج از کشور میباشم، ممنون میشم اگه بتونم به طریقی جزوات فارسی این رشته را تهیه کنم .البته در صورت تمایل میتوانم دروس تدریسی خود را هم برایتان بفرستم.
بسیار متشکر