🙂
از هر جملهاي ميشود برداشتهاي متفاوتي داشت. برداشتي كه شما داشتيد بسيار جالب است و من به آن فكر نكرده بودم. برداشتي كه من از اين جمله داشتم اين بود: از اين به بعد خودم وضعيت زندگيام را مشخص ميكنم؛ خودم نقشههاي زندگيام را ميكشم و چيزهايي شبيه اين. كنايه از اينكه ديگر خودم براي زندگي خودم تصميم ميگيرم.
برام عجیب بود که این مطلب کوتاه توی گزاره ها بدون نظر باقی مونده. برای من که سه سال از عمرم در این اواخر رو به وصل کردن نقطه ها به هم گذروندم 🙂 البته من برای ترسیم گراف های تحلیل شبکه روابط نقطه هایی که نماینده آدم ها و… هستند رو بهم وصل می کنم.
ولی این جمله درگیرم کرد که یعنی چی ؟ کاش توضیح میدادید
دو تا مورد به نظرم اومد قبل از دریافت توضیح شما، یکی اینکه از این به بعد ارتباطاتمو خودم تعیین می کنم که با کی برقرار بمونه با کی نه و…
یکی دیگه اینکه به یاد کلمات افتادم که همه حروف اونها تشکیل شده از نقاطی که به هم وصل شدن اما به شکل های متفاوت، که از این به بعد خودم اون طور که می خوام کلمات و جملاتی متناسب میل خودم می نویسم
شاید حال فعلی ام باعث شد این برداشت ها رو داشته باشم، نمی دونم، یا معرفت پیشین و مطالبی که این روزها بهشون فکر می کنم باعث این برداشت شده.
روشنگری فرمایید لطفا (در صورت تمایل)
راستی یادم رفت بگم این کامنت رو کاملا غیررسمی نوشتم و برای بیان حرف دلم نسبت به این جمله اگه دوست داشتین کلا پاکش کنید
3 پاسخ به “گزارهها (۱۴4)”
چه باحال! 🙂
🙂
از هر جملهاي ميشود برداشتهاي متفاوتي داشت. برداشتي كه شما داشتيد بسيار جالب است و من به آن فكر نكرده بودم. برداشتي كه من از اين جمله داشتم اين بود: از اين به بعد خودم وضعيت زندگيام را مشخص ميكنم؛ خودم نقشههاي زندگيام را ميكشم و چيزهايي شبيه اين. كنايه از اينكه ديگر خودم براي زندگي خودم تصميم ميگيرم.
برام عجیب بود که این مطلب کوتاه توی گزاره ها بدون نظر باقی مونده. برای من که سه سال از عمرم در این اواخر رو به وصل کردن نقطه ها به هم گذروندم 🙂 البته من برای ترسیم گراف های تحلیل شبکه روابط نقطه هایی که نماینده آدم ها و… هستند رو بهم وصل می کنم.
ولی این جمله درگیرم کرد که یعنی چی ؟ کاش توضیح میدادید
دو تا مورد به نظرم اومد قبل از دریافت توضیح شما، یکی اینکه از این به بعد ارتباطاتمو خودم تعیین می کنم که با کی برقرار بمونه با کی نه و…
یکی دیگه اینکه به یاد کلمات افتادم که همه حروف اونها تشکیل شده از نقاطی که به هم وصل شدن اما به شکل های متفاوت، که از این به بعد خودم اون طور که می خوام کلمات و جملاتی متناسب میل خودم می نویسم
شاید حال فعلی ام باعث شد این برداشت ها رو داشته باشم، نمی دونم، یا معرفت پیشین و مطالبی که این روزها بهشون فکر می کنم باعث این برداشت شده.
روشنگری فرمایید لطفا (در صورت تمایل)
راستی یادم رفت بگم این کامنت رو کاملا غیررسمی نوشتم و برای بیان حرف دلم نسبت به این جمله اگه دوست داشتین کلا پاکش کنید