اصولا در اينجا بيشتر نوشتهها از زاويهي ديد فردي به ماجراي زندگي شغلي نگاه ميشود: اينكه چطور بهتر كار كنيم. اما تمام ماجرا اين نيست. من تخصصم منابع انساني و رهبري نيست؛ هر چند به اين حوزهها بسيار علاقهمندم و در اين زمينهها مطالعه ميكنم. بنابراين بهنظرم ميرسد بد نيست كه هر از گاهي از ديد سازماني هم به داستان زندگي آدمها در سازمان نگاه كنيم. شايد در ميان خوانندگان گزارهها مدير يا رئيسي هم باشد كه دوست داشته باشد سازمانش جاي بهتري براي كاركنانش باشد (و اگر واقعا چنين مخاطباني هم دارم، چه خوب است كه آنها پاي همين مطلب نظر بگذارند تا من هم به نوشتن بيشتر در اين حوزه ترغيب شوم!) البته از زاويهي ديد خود ما كاركنان هم پرداختن به اين موضوعات خوب است؛ چرا كه ميتوانيم اينطوري بهتر دربارهي كيفيت زندگي كاريمان قضاوت كنيم: آيا سازمان ما كارهايي كه بايد را براي ما انجام ميدهد؟
بر اين اساس بياييد نگاهي بياندازيم به 10 گام براي داشتن كاركناني شاداب و خوشحال:
1- بگذاريد زيردستانتان حرف بزنند. به حرفهايشان گوش دهيد.
2- حقوق و مزاياي عادلانهاي به آنها پرداخت كنيد.
3- آنها را بشناسيد، براي آنها ارزش قائل باشيد و به عملكرد خوبشان پاداش مناسب بدهيد.
4- راه پيشرفت و فرصتهاي لازم براي پيشرفت را هر چه بيشتر در اختيار آنها قرار دهيد.
5- حواستان به عناوين بيمعني و تفنني (مثلا: مدير تأثيرات اوليه بهجاي پذيرشگر!) باشد. آنها تنها باعث جدايي آدمها و ايجاد رقابت مضر در سازمان ميشود.
6- محيط كار را دلپذير كنيد: دكوراسيون را عوض كنيد، قاب عكس در اتاقها بگذاريد، جشن برگزار كنيد و خانوادهي كاركنان را هم دعوت كنيد و …
7- از پشت ميزتان بلند شويد و به ميان زيردستانتان برويد!
8- برايشان دستخط بنويسيد: ايميل و توئيتر و فيسبوك خوباند؛ اما هيچ چيزي تأثير نوشتهي روي كاغذ را ندارد!
9- سنت ايجاد كنيد: يك بار مهمان كردن افرادتان به قهوه فايدهاي ندارد. اين را تبديل به يك سنت سازماني كنيد!
10- دريچهي قلبتان را بگشاييد: بگذاريد همه بدانند كه مسافر يك كشتياند. صادقانه رفتار كنيد. موفقيتها و شكستها را با همه در ميان بگذاريد.