پیر لومتر نویسندهی فرانسوی و برندهی جایزهی گنگور 2013 برای بهترین رمان است. در مصاحبهی جذاب او منتشر شده در روزنامهی آرمان ـ نکات بسیار جالبی در مورد تفکر و رویکرد یک حرفهای واقعی مطرح شده که آنها را با هم مرور میکنیم:
ـ اگر به خوانندگان فكر نكنم نخواهم توانست سوال «آيا رمانم خوب است يا نه؟» را از خودم بپرسم. وانگهي، من براي خواننده داستان ميسازم و آن را به او ميفروشم. بنابراين «بايد» آن را بپسندد. اما پرسش واقعي اين نيست كه بدانيم آيا خواننده از اثر خوشش آمده يا نه، بلكه اين است كه «آيا من توانستهام احساساتي را در خواننده برانگيزم كه ميخواستهام برانگيزانم؟ آيا خواننده من گريه كرده آنزمانيكه من خواستهام گريه كند؟» بنابراين، من به نوعي مجبور خواهم بود به خوانندگانم فكر كنم. وظيفه ادبيات، فهماندن مردم از طريق عواطف و احساسات است. هر كس شغلي دارد و شغل من نيز «توليد احساس» است.
ـ رماننويس بايد اعتماد زيادي به نوشتن داشته باشد؛ درعينحال بايد حذر كردن نيز بداند. اگر شما داستان خود را بيش از حد بتنريزي كنيد، آنگاه نخواهيد توانست به آنچه ممكن است در حين نوشتن پيش بيايد اطمينان كنيد. برای مثال، احتمال دارد شخصیت شما بهطور ناگهاني كار بزرگي انجام دهد كه همهچيز را تغيير دهد و شما آن را فوقالعاده ببينيد. همچنين اگر شما در مرحله آمادهسازي اصلاحات بسياري انجام دهيد، آنگاه جاي زيادي براي «خيال» باقي نميماند. در نوشتن امكان وقوع اتفاقات زيادي وجود دارد، اما بايد در نوشتن مراقب نيز بود و نبايد تصور كرد كه نوشتن همه مشكلات را حلوفصل خواهد كرد. من شخصا، تا زماني كه طرح كلي و پايان را ندانم شروع به نوشتن نميكنم. در اين هنگام است كه ميدانم نوشتن ميتواند خلأ باقيمانده را پر كند و دقيقا ميدانم به كجا ميروم.
ـ من به هيچوجه مغرور نيستم، اما همانطور كه ميدانيد، در زندگي نبايد خود را دستكم گرفت. كارهايي هستند كه به خوبي از عهده انجامشان برميآييم و در مقابل كارهايي نيز هستند كه كمتر در آنها موفقيم. در مورد كارهايي كه ميتوانيم انجامشان دهيم بايد بتوانيم بگوييم: «من به خوبي از عهده انجام اين كار برميآيم.» ممكن است ديگران آن را بهتر از من انجام دهند و من بهترين نباشم، اما با تخصصي كه من دارم، اين كاري است كه ميتوانم به بهترين وجه انجامش دهم.