-
افتادهي دام …
گر همچو من افتادهي اين دام شوي اي بس که خراب باده و جام شوي ما عاشق و رند و مست و عالمسوزيم با ما منشين اگر نه بدنام شوي … حافظ
-
چرا حافظ؟
از حافظ گفتن كار من نيست. حافظ در تاريخ ادبيات ما يك «راز بزرگ» است. پارادوكس واقعي محبوبيت حافظ در همين «رازگونهگي» زندگي او است: ما تقريبا از زندگي شخص حافظ جز اندكي نميدانيم و در عين حال همه ما به خوبي حافظ را ميشناسيم. جالبتر از همه تأويلپذيري عجيب شعر اوست. هر كس به […]
-
از مشيري (2)
امشب داشتم شعر «حافظ» فريدون مشيري عزيز را در وصف آن بزرگمرد راه عشق ميخواندم. خواندن اين بخش از شعر اين استاد فقيد که در آن در هر بيت مصرعي را از حافظ تضمين کرده است آن قدر لذتبخش بود که گفتم اينجا هم بنويسماش (بخشهاي داخل پرانتز از حافظ است): اي خوشا دولت پايندهي […]