-
درسهایی از فوتبال برای کسبوکار (280): هنر اصلی برندهها: تبدیل روزمرهگی به چالشهای رقابتی
“دوران سختی را پشت سر میگذارم، این دوران برایم جدید و غریب است؛ اما بهعنوان چالش آن را در نظر میگیرم. احساس بازنشستگی ندارم. من ذاتا یک مبارز و جنگجو هستم: همیشه مشکلی در مقابل خود میبینید و وقتی یک مشکل را از پیش رو بر میدارید، مشکل دیگر از راه میرسد. جدال بعدی همیشه […]
-
زندگی منهای روزمرگی (9)
ـ من در عمرم دو چیز بسیار باارزش پیدا کردم: یاد گرفتن و دوست داشتن. هیچ چیز دیگری ـ نه شهرت، نه قدرت، نه توفیق بهخاطر خودش ـ ممکن نیست هرگز چنین ارزش بادوامی داشته باشه. چون وقتی عمر آدم تموم میشه، اگه بتونه بگه (من یاد گرفتم) و (من دوست داشتم)، اونوقت میتونه بگه […]
-
زندگی منهای روزمرگی (8)
… افرادی که از هوش درونفردی بالایی بهره میبرند این توانایی را دارند تا تمایلات بخش نیمه خودآگاه مغز برای مبارزه، فرار یا بیتحرک ماندن را کنترل کنند. آنها ممکن است بهجای فرار تشخیص دهند که بهترین اقدام در آن لحظه بیحرکت ماندن است. ممکن است جایی هم ترجیح دهند بیحرکت بمانند یا به مبارزه […]
-
زندگی منهای روزمرگی (6)
“… این موضوعی است که من خیلی با آن درگیرم. مثلا تو میروی سرکار و در محیط کار خیلی آدم محترم و معقولی هستی بعد توی تاکسی یک اتفاقی میافتد که اصلا فراموش میکنی کی هستی. درواقع آدمها در موقعیتهایی خاص که برایشان پیش میآید جوهرهشان را نشان میدهند، چون آن موقعیت خاص و نامتعارف […]
-
زندگی منهای روزمرگی (3)
بعد از دعواهاي خانوادگي وحشتناكمان، مادرم به جاي اينكه از پدرم جدا شود، كاري ميكرد كه پايههاي كودكيام بلرزند. ميآمد وسط نشيمن، افسارش را ميداد دست خشم و بدجنسياش و تا آخرين نفس تلاش ميكرد تا نظم را دوباره به زندگياش برگرداند: دست تنها همهي اسباب و وسايل را جابهجا ميكرد … از نگاه دنياي […]
-
فرار از روزمرگی شغلی: از مگسپرانی تا شکار مگس
کار کردن یک اجبار است یا یک تفریح؟ این سؤالی است که شاید برای اغلب ما یک پاسخ مشخص داشته باشد: کار، کار است و با تفریح میانهای ندارد! برای بسیاری از ما اصولا لذت بردن از شغلمان اتفاق غریبی است و دیدن آدمهای شاد و راضی از شغلشان هم عجیبتر! شاید تقصیری هم نداشته […]
-
زندگی منهای روزمرگی (2)
“هر دو خوب ميدانستند چطور جنس “شانس”شان در طول سالها، بي سر و صدا، عوض شده. شانس ديگر نه به پول ربط داشت، نه به موفقيت، نه به سلامتي، نه به “آينده” ـ از هر جنسي. فرق اصليش همين بود. حالا “شانس” فقط به زمان حال مربوط ميشد. به تداوم بخشيدنش. در واقع، به درك […]
-
زندگی منهای روزمرگی (1)
… از آن بهبعد “سوپر ماریو” شد بازی محبوبم. گروهی که بودیم بهش قارچ میگفتیم. تنها که شدم ماریو صدایش کردم. آن اوایل دو بار تا آخرین مرحلهاش رسیده بودم و بعد گذاشته بودمش کنار اما آتاری که مال من شد دوباره رفتم سراغش. این بار شکل بازی را عوض کردم. رسیدن به شاهزاده خانم […]