-
پايان شب سيه …
وقتي که صبح، پنجره را باز ميکنم و رو به آفتاب ـ با همهي خستگي ـ ميايستم و مثل خاک و مثل يک درخت گرماي زندگي را ميبلعم و سستي رطوبت شب را از پيکر درختي خود آرام ميتکانم و آنگاه با اولين پرنده که از نخل پرگشايد ميخوانم … زندهياد منوچهر آتشي