نويسنده: توني شوارتز/ مترجم: علي نعمتي شهاب
من آخرين پست وبلاگم را با اين جمله به پايان رساندم: “معيار درست بزرگمنشي ظرفيت ما براي حرکت در برابر بادهاي مخالف زندگي همراه با چابکي و ظرافت است: پذيرفتن خودمان به همان شکل که هستيم بدون متوقف کردن تلاشهايمان براي بهتر شدن.”
هفتهي پيش من در اين مورد عميقتر انديشيدم. چيزي که به ذهنم رسيد اين بود که يک زندگي خوب تا چه حد به پذيرفتن پارادوکسها نيازمند است.
هميشه انتظار ياد گرفتن و رشد کردن را داشته باشيد؛ اما خودتان را همانطور که هستيد بپذيريد
يادگيري و رشد نيازمند آمادگي براي نگاه صادقانه و بيرحمانه به نقاط ضعفمان است. با بهترين نقطهي قوت شخصيتان آغاز کنيد. وقتي زياده از حد از آن استفاده ميکنيد، اغلب اين نقطهي قوت به بزرگترين نقطهي ضعف شما تبديل ميشود.
مهمترين نقاط قوت من، توانايي هدايتگري و همدلي است. وقتي بيش از حد آنها را به کار بگيرم، به زورگويي تبديل ميشوند. چند ماه پيش من با مشتري درگير شده بودم که فکر ميکردم غيرمنصفانه و با دورويي با من رفتار کرده است. من با او منصفانه رفتار کردم و اين منجر به از دست رفتن آن مشتري براي ما شد.
ارزش چنداني در شکستن خودم دربارهي آنچه رخ داد يا مقابله با عصبانيتام وجود نداشت. مشتري بدرفتاري کرده بود؛ اما مهمتر، کاري بود که من انجام دادم: با پذيرفتن مسئولانه و بخشيدن خودم دربارهي اين حقيقت که هر چند زيادي نزديک شدن به افراد بخش غيرقابل انکاري از من است؛ اما من هنوز ميتوانم خودم را رشد دهم و چيزهاي جديدي ياد بگيرم.
همين هفتهي پيش که من ملاقاتي با مشتري ديگري داشتم؛ احساس کردم ضروري است کمي واکنش جديتر نشان بدهم. به جاي اين کار، من آگاهانه عقبنشيني را انتخاب کردم و اجازه دادم نتيجهي کار، مواظب خودش باشد. و همين طور هم شد. با آگاه بودن از عادت خودم در مورد استفادهي بيش از اندازه از يک نقطهي قوت ـ يعني با تشخيص نقطهي آسيبپذيري خودم ـ توانستم انتخاب ديگري داشته باشم.
ارزشآفريني براي ديگران و مراقبت از خودمان
تأمين ضروريترين نيازهاي و آرزوهايمان موجب دلخوشيهاي پياپي ميشوند؛ اما اين شاديها کوتاه مدت هستند. وقتي ما به چيزي يا کسي فراتر از خودمان خدمت کنيم، ديرپاترين احساس بامعنا بودن زندگي و رضايت از آن را کسب ميکنيم. بخشيدن به ديگران منبعي بيپايان از انرژي است.
بهعنوان مثال وقتي با پرستاران بخش مراقبتهاي قلبي در بيمارستان کليولند کلينيک کار ميکرديم، به شکل سازگاري تعهد آنها ما را شگفتزده ميکرد. اين پرستاران اغلب بدون اينکه چيزي بخورند، دمي بنشينند يا حتي دوشي بگيرند، 12 تا 14 ساعت به صورت مداوم براي بيمارانشان کار ميکردند.
با اين حال تقريبا همهي آنها کارشان در خدماترساني به بيماران واقعا بدحال را رضايتبخش توصي ميکردند. مشکل اين بود که در طول زمان شغل آنها طاقتفرسا ميشد.
به تشويق بيمارستان پرستاران نيازهاي بيماران را بر نيازهاي خودشان مقدم ميدانستند و معتقد بودند که هر کار ديگري، خودخواهي است. بسياري از پرستاران از پديدهاي به نام خستگي از غمخواري (Compassion Fatigue) رنج ميبردند. نرخ خروج از شغل، بالا بود.
بنابراين قرباني کردن خودتان براي کمک به ديگران هيچ فرقي با تمرکز کامل بر روي خودتان به هزينهي ديگران ندارد. خودخواهي يعني لذتبخش ساختن زندگي خودتان؛ اما مراقبت زا خود دربارهي اطمينان حاصل کردن از تأمين نيازهاي اساسي شما است؛ بنابراين شما از خودتان رها ميشويد و براي ارزشآفريني براي ديگران انرژي به دست ميآوريد.
تمرکز زياد و بازسازي منظم
ما در دنيايي زندگي ميکنيم که در آن همواره با تقاضاهايي عجيب دست و پنجه نرم ميکنيم؛ اما به ندرت روي چيزي براي زماني طولاني تمرکز ميکنيم. توجه مجذوبانه ـ توانايي به تأخير انداختن ديگر چيزهاي لذتبخش براي تمرکز بر يک موضوع در يک زمان خاص ـ شرط لازم رسيدن و حفظ تعالي در هر چيزي است.
اگر چه برخالف ماشينها، از انسانها انتظار نميرود در بالاترين ظرفيت براي مدت طولاني کار کنند. به جاي آن ما انسانها طوري ساخته شدهايم تا تقريبا در هر 90 دقيقه، بين مصرف کردن انرژي قبلي، براي کسب انرژي جديد وقفهاي ايجاد کنيم.
ساعاتي که کار ميکنيد ارزش ايجاد شده توسط شما را تعيين نميکند؛ بلکه انرژي که به ساعات کاريتان ميآوريد است که مهم است. هر چقدر با مهارت بيشتري خود را بازسازي کنيد، انرژي بيشتري هم خواهيد داشت.
انسانهاي داراي بهترين عملکرد ـ موسيقيدانها، شطرنجبازان و قهرمانان ورزشي ـ معمولا به همين شکل تمرين ميکنند: بيشتر از 4 و نيم ساعت در روز تمرين نميکنند. آنها از بيشتر نصف ما هم بيشتر ميخوابند و چرتهاي بيشتري هم ميزنند.
اين افراد کشف کردهاند که وقتي براي مدت زيادي تمرين ميکنند؛ حواسشان پرت ميشود، انرژيشان کاهش مييابد و کارشان خستهکننده ميشود. اما به اين دليل که آنها در زمان کار کردنشان کاملا روي کار تمرکز دارند؛ در زمان کوتاهتري کار بيشتري انجام ميدهند.
اگر دوست داشتيد در مورد اينکه چطور انرژيتان را مديريت ميکنيد بيشتر بدانيد، آزمون انرژي ما را امتحان کنيد.