دوستان همينا از من خواستهاند تا در اين روزها که در ايام برگزاري نمايشگاه بينالمللي کتاب به سر ميبريم، کتابهاي خوبي را که در حوزهي مديريت ميشناسم معرفي کنم. به نظر بد نيامد که هر از چند گاهي اين کار را انجام بدهم. ضمن عذرخواهي از اين دوستان بابت تأخير يک هفتهاي در انتشار اين پست، در اينجا ميخواهم دو کتاب بسيار خوبي را که در سالهاي اخير خواندهام، معرفي کنم:
1. ماجراهاي يک مشاهدهگر؛ پيتر دراکر؛ ترجمهي غلامحسين خانقائي؛ سازمان مديريت فرا: اين کتاب، زندگينامهي خودنوشت پيتر اف. دراکر بزرگ پدر علم مديريت نوين در طول مسير زندگي نود و چند سالهي اوست. شايد بيش از هر چيز ديگر، نگريستن به جهان از زاويهي ديد يک متخصص برجسته قطعا جذابيتهاي خاص خود را دارد؛ هر چند که از آن مهمتر ياد گرفتن چطور نگاه کردن به دنيا است. دراکر در صفحات آغازين کتاب ميگويد: “مشاهدهگرها از خود تاريخچه و سرگذشت ندارند. آنها در عين حضور در صحنه جزو نمايش نيستند؛ آنها حتي تماشاچي هم نيستند. موفقيت نمايش و بازيگران آن در گروي توجه جاضران به آنهاست؛ در حالي که عکسالعمل مشاهدهگر نسبت به نمايش فقط بر خود او تأثير ميگذارد. ولي مشاهدهگر در پشت صحنه ـ همانند يک آتشنشان حاضر در يک تماشاخانه ـ در کنج مخفي خود، چيزهايي را ميبيند که از ديد بازيگران و حاضران در مجلس ناديده ميماند و از همه مهمتر اينکه او از منظر متفاوتي جداي از بازيگران و تماشاچيان به نمايش مينگرد. در واقع، مشاهدهگران به جاي اينکه همچون آينه نور را بازتاب نمايند، به صورت منشور عمل کرده و آن را به رنگهاي اصلياش تجزيه ميکنند.“
و با اين تعريف از مشاهدهگر است که وارد خواندن داستان زندگي طولاني، پرفراز و نشيب و جذاب دراکر ميشويم. با مادربزرگ بينظير و بانمک او همراه ميشويم (اين مادربزرگه واقعا استثناييه؛ بايد فصل مربوط به او را بخوانيد و کلي با خواندن کارهاي بانمکاش بخنديد تا بفهميد چه ميگويم)، از روش تدريس سه خواهر معلم دراکر در کودکي نکات جالبي را ميآموزيم، در مسير زندگي او با آدمهايي گمنام اما بسيار مؤثر در تاريخ جهان روبرو ميشويم، رشد حرفهاي دراکر را در اروپا و آمريکا دنبال ميکنيم، با ديدگاههاي دراکر نسبت به نظريات بزرگاني چون فرويد و مارشال مک لوهان آشنا ميشويم، ماجراهاي زندگي چند تن از ثروتمندان معروف اروپايي و آمريکايي و درسهاي زندگي آنها را مرور ميکنيم و با ايدهها و روشهاي مديريتي افسانههايي مانند آلفرد اسلوان آشنا ميشويم. شايد مهمترين نکتهي کتاب همان ياد گرفتن “چگونه مشاهده کردن” باشد. دراکر به ما ميآموزد که چطور به دنيا و زندگي ديگران، از زاويهي ديد يک آدم حرفهاي بنگريم.
2. بازآفريني سازمان؛ راسل ايکاف؛ ترجمهي تقي ناصر شريعتي و همکاران؛ انتشارات سازمان مديريت صنعتي: ايکاف را همهي علاقهمندان به تحليل سيستمها حتما ميشناسند. ايکاف هم بهنوعي در کنار بزرگاني چون چرچمن پدر علم تحليل سيستمها محسوب ميشود. روايت روش ساده اما بسيار جذاب و کاربردي تحليل سيستمها به روايت ايکاف را هم دانشآموختگان دانشکدهي صنايع پليتکنيک حتما از زبان استاد ارجمندمان دکتر رمضاني به ياد ميآورند. ايکاف هم که متأسفانه مانند دراکر بايد از او با پيشوند مرحوم ياد کنيم، در اين کتاب به دنبال پيشنهاد طرحي جديد براي طراحي سازمانها است: سازمان شبکهاي. اما اهميت اين کتاب به اين موضوع برنميگردد؛ بلکه اين کتاب به دليل توصيف ديدگاههاي ايکاف در مورد سيستمها و تحليلشان است که اهميتي بسيار پيدا کرده است. ايکاف در اين کتاب از تعريف و انواع سيستمها شروع ميکند و جلوتر، به توصيف ماهيت و ابعاد سازمان و مديريت از ديدگاه خودش ميرسد. در ادامه به تشريح فرايند طراحي آرماني سازمان از ديد خودش ميرسد و در اين فرايند مباحثي بسيار جذاب را مطرح ميکند. از جمله فصلي با عنوان “فرايند / برنامهريزي ابزار” که شايد براي من بهعنوان يک تحليلگر و مشاور، يکي از جذابترين و مفيدترين متوني باشد که دربارهي ابزارهاي مديريت خواندهام. البته اين کتاب در بخشهايي هم نگاه ايکاف را به موضوعاتي مانند دموکراسي در سازمانهاي نوين مطرح ميکند که در جاي خودش براي من بهعنوان يک علاقهمند علوم اجتماعي بسيار جذاب بود. پايان کتاب هم خلاصهاي است از کتاب بينظير ديگر ايکاف: برنامهريزي تعاملي.
من قبلتر در گزارهها دو کتاب ديگر را هم معرفي کردهام که باز هم پيشنهاد ميکنم اگر آنها را نخواندهايد، نگاهي بهشان بياندازيد:
رقص فیلها ـ یک نگاه کلی (بهترين کتاب مديريتي که در چند سال اخير خواندهام!)