مدتي پيش برايتان خلاصهاي از مصاحبهي دانيل گيلبرت روانشناس شادي با سايت HBR را با عنوان طول و عرض شادي نوشتم. يك جاي مصاحبه، گيلبرت به نكتهي بسيار جالبي اشاره كرده بود كه بهدليل اهميتش بهنظرم رسيد بهتر است در يك پست جداگانه به آن بپردازم. در مباحث رهبري سازماني تئوري معروفي هست كه به نام داگلاس مكگريگور روانشناس معروف آمريكايي ثبت شده است. اين تئوري با عنوان “تئوري X و Y” ميگويد كه انسانها در رابطه با كار، اصولا دو حالت دارند: تئوري X فرضش بر اين است كه انسانها ذاتا از كار بيزار هستند و تنبل. بنابراين بايد تا ميشود بهشان سخت گرفت تا درست كار كنند. تئوري Y برعكس است و معتقد است انسانها در واقع به كار علاقه دارند؛ چون دوست دارند با چالشها روبرو شوند و آنها را حل كنند. بنابراين بايد كار چالشبرانگيز باشد تا آنها از كار كردن خسته نشوند.
آقاي گيلبرت بهصورت غيرمستقيم جايي از مصاحبهاش به اين تئوري اشاره ميكند. او ميگويد كه رهبران دو شيوه براي تفويض كارها به همكارانشان دارند:
الف ـ “اگر اين كار را تا فردا عصر به من تحويل ندادي، خودت هم از پسفردا صبح ديگر نيا.” (تئوري X)
ب ـ “فكر نميكنم آدمهاي زيادي باشند كه بتوانند اين كار را ظرف يك روز انجام بدهند. اما من به تو اطمينان و ايمان كامل دارم كه ميتواني اين كار را انجام بدهي. اين كار براي كل گروه ما هم مهم است.” (تئوري Y)
خب شما اگر زيردست باشيد كدام شيوه را ميپسنديد؟
11 پاسخ به “چطور از ديگران بخواهيم تا كاري را انجام دهند!”
بعله کاملا موافق هر دو روش توام هستم
این مورد را برای مدیر آی تی یک وزارت خانه انجام دادم
به نظر اینطوری طرف همزمان به قول دوستان تمام گزینه ها را روی میز می بیند.
برای همین با برچسبهای قبلی اش نمی تواند قضاوت کند و راه همیشگی را برود.
خواهش میکنم. دست مدیرتون هم درد نکنه. 🙂
مدیر من از روش y استفاده میکنه و من واقعا با کمال میل کار میکنم. در صورتیکه ذاتاً آدم تنبلی هستم
مرسی از مطلب خوبتون
شانس خوب منه احتمالن 🙂
ممنون
اينجا هدف طرح يك سؤال بوده براي قلقلك دادن ذهنها براي فكر كردن … در عمل هيچ روش مطلقي وجود ندارد. جدا از اينكه آدمها متفاوتاند، موقعيتهايي كه آدمها در آن قرار ميگيرند هم متفاوت است. با يك آدم واحد هم هميشه نميشود يك طور عمل كرد. بايد برحسب آدمش و شرايط و موقعيت تصميم گرفت.
سلام. خوندمش. ممنون. 🙂
من از نوشتن اين پست در اينجا هدفم مطرح شدن همين مباحث بود. من دو حالت اكستريمش را مطرح كردم تا دربارهش حرف بزنيم. در عمل اما خيلي از ما ـ چه در زندگي شغلي و چه در زندگي شخصيمان ـ بهصورت ناخواسته و ناخودآگاه براساس نظريهي X عمل ميكنيم. اينجا هدف يادآوري اين ماجرا بود كه روشهاي ديگري هم وجود دارند؛ اما در عمل هميشه اقتضايي عمل ميكنيم. 🙂
به نظر من هر دو روش باید با هم باشه. تشویق و تنبیه. اگر چه افراد کمی هستند که میتونند این کار را انجام دهند، ولی چون اینجا شرکتی است که کارمندانش بهتر از متوسط جامعه هستند از تو انتظار میرود این کار را انجام دهی در غیر اینصورت، تو متعلق به این شرکت نیستی و بهتر است فردا صبح سر کار نیایی. فکر میکنم این یکی از روش های ناخودآگاه انگیزش کارمندان در اینجا باشد.
سلام . اون مطلبی که در مورد تویئتر بود رو نوشتم. ضمناً همین سئوالی رو که شما اینجا پرسیدی، من از یه دیدگاه دیگه مطرح کردم. چه طور دیگران برای بقیه کار انجام میدند.
خود من که روش ایگرگ رو به عنوان زیردست می پسندم
ولی این انتخاب بستگی دارد به روحیات همکاری که قرار است کاری به او سپرده شود … بعضی ها بدون اجبار کاری نمی کنند و بعضی ها با اجبار ، کارایی شان افت می کند .
کلا این روزا همه مطالبتون مطابق نیاز های من هست : )
ممنونم علی آقا